اجرای برنامه های اندروید روی ویندوز

اجرای برنامه‌های اندروید روی ویندوز
مجموعه: متفرقه اینترنت و کامپیوتر


نرم افزار اجرای برنامه های اندروید در کامپیوتر

نرم افزار شبیه سازی اندروید روی ویندوز



شاید برای برخی عجیب باشد که با وجود تنوع گوشی‌ها و تبلت‌های اندرویدی، کسی بخواهد نرم‌افزارها یا بازی‌های این سیستم‌عامل را روی کامپیوتر و ویندوز اجرا کند، ولی دلایل مختلفی را برای این کار می‌توان برشمرد: اجرای بازی‌های سنگین بدون نیاز به گوشی سطح بالا، صفحه‌ بزرگ‌تر مانیتور در مقابل فضای کوچک صفحه‌ گوشی یا تبلت، استفاده از ماوس و کیبورد برای کاربری راحت‌تر و حتی آزمایش سریع نرم‌افزارها برای توسعه‌دهندگان.



بر این اساس، کاربران زیادی کنجکاوند بدانند چه راهکارهایی برای اجرای برنامه‌‌های اندروید در کامپیوترهای شخصی و ویندوز وجود دارد؟ در این مطلب تعدادی از بهترین این روش‌ها را شرح می‌دهیم.



محیط داخلی بلواستکس بر اساس اندروید 5 (آبنبات چوبی) طراحی شده و استفاده از tabها برای اجرای چند برنامه‌ همزمان، کاربری آن را بسیار بالا برده است. همچنین با تعبیه‌ پلی‌استور گوگل در این شبیه‌ساز، اپ‌ها براحتی و بدون دردسر قابل دانلود و نصب هستند. از دیگر ویژگی‌های بلواستکس می‌توان به دکمه‌های خاصی برای آپلود فایل نصبی یک برنامه (APK)، گرفتن اسکرین‌شات و حتی تکان‌دادن دستگاه اشاره کرد!


Remix OS Player

شبیه‌ساز دیگری که با قدرت می‌تواند برنامه‌ها و بازی‌های اندرویدی را روی ویندوز اجرا کند، Remix OS Player است که توسط شرکت Jide توسعه یافته است.

این نرم‌افزار، نسخه‌ جدیدتری از اندروید (مارشمالو) را به نسبت بلواستکس شبیه‌سازی می‌کند و مانند آن داخل خود پلی‌استور را برای دانلود و نصب اپ‌ها قرار داده است.



Remix OS Player هم بیشتر بر اساس اجرای بازی‌ها توسعه یافته است و به کاربر اجازه می‌دهد با نگه داشتن دکمه‌های کیبورد به‌جای حرکات روی صفحه‌ لمسی، بازی را با لذت بیشتری انجام دهد! این شبیه‌ساز همچنین امکان اجرای چند بازی یا برنامه را به‌صورت همزمان دارد.



منبع : https://www.beytoote.com/computer/sundries-web/android-apps2-windows.html

کلمات کلیدی

هزینه مدیریت پیج اینستاگرام

دوشنبه, ۲ تیر ۱۳۹۹، ۱۱:۴۷ ق.ظ

بهنوش بختیاری به عنوان بازیگر به سینما و تلویزیون وارد شد و مدتی به عنوان منشی‌صحنه با کارگردانان بنامی چون داریوش مهرجویی، کیانوش عیاری، سامان مقدم و مهدی صباغ‌زاده کار کرد. او با سریال «خانه به‌‌دوش» ساخته رضا عطاران مجدد به بازیگری بازگشت.

 

موفقیتش در این سریال دوست داشتنی باعث شد تا خیلی زود به‌عنوان کمدین بین مردم شناخته شود. او در این سال‌ها با پرکاری و حضور مداوم در برنامه‌های متفاوت نمایشی، فیلم، سریال و مجری‌گری توانسته محبوبیتی برای خود دست و پا کند. محبوبیت او چنان است که احصاء طرفدارانش در فضای مجازی به محل اختلاف، مناقشه و تشکیک در صحت این احصاء تبدیل شده همین سوژه او را به حاشیه‌های گوناگون کشانده است.

با بهنوش بختیاری در ارتباط با مسیری که طی کرده و حواشی مختلفی که از راز گذرانده گسترده و شفاف حرف زدیم و او هم سعی کرد همه چیز را از نگاه خودش روشن و شفاف روشنگری بدهد.

 

اخبار,اخبار فرهنگی,بهنوش بختیاری

 
هر کسی که در سینما و تلویزیون کار و جنبش می‌کند، داستان‌هایی از ورودش به این گستره دارد. سرگذشت بهنوش بختیاری چیست؟
سال 1374 بود که به کلاس‌های بازیگری مهتاب نصیرپور رفتم. علاقه‌ای در پیشه فقدان و برایم جنبه تجربه داشت. همین‌طور که داشتم خطاطی را تجربه می‌کردم، تصمیم گرفتم کلاس بازیگری هم بروم. من عاشق یاد اخذ هستم.


همین الان هم لغایت زمانی مانع می‌آورم کلاسی ثبت‌نام می‌کنم لغایت چیزی به خودم اضافه کنم. وقتی به این کلاس ورود کردم، شخصیت بانو نصیرپور بسیار رویم تاثیر گذاشت و مجذوب بازیگری در تئاتر شدم. آن موقع فهمیدم در وجودم شیفته هنر بوده‌ام و اصلا نمی‌دانستم. از بچگی هم میل به بازیگری در وجودم نبود، تنها برایم مهم بود که منش مفیدی باشم. به پزشک شدن و مهماندار هواپیما بودن خیلی اندیشه کرده بودم ولی نشد.

بعد از گذراندن دوران کلاس بازیگری، نخستین کارم سریال «هوای تازه» به کارگردانی محمد رحمانیان بود. خاطرم هست که مریلا زارعی و نصراله رادش بازیگران سریال بودند و من در یک اپیزود بازیگر مهمان بودم.


به سفارش بانو نصیرپور به این کار معرفی شدید؟
بله. پس متعلق به عوامل پشت صحنه همان پیشه عدد تلفنم را گرفتند و در هر پروژه‌ای که پیشه می‌کردند، اگر بازیگر مهمان می‌خواستند به من زنگ می‌زدند.
 به هر حال من مدتی در دفاتر سینمایی فرم پر می‌کردم که یا از راه مهتاب نصیرپور یا رفقا تئاتری و همکاران پشت صحنه معرفی شده بودم. خدا را شکر من از همان ابتدای ورودم توانستم با مردمان  سینما بستگی استوار کنم. خیلی زود فهمیدم که در این عرصه باید دست‌ به‌عصا راه رفت چراکه اهالی  سینما از کسانی که جسارت بی‌اندازه دارند یا بی‌ادب هستند خوشش‌شان نمی‌آید و به راحتی کنارش می‌گذارند.


من کوشش کردم آدم بنیادین و اخلاق‌مداری باشم و در کنارش هم رابطه دوستانه‌ای با اهالی  سینما استوار کنم. مدتی فعالیت کردم ولی متوجه شدم زیبایی فاکتور زیاد مهمی در بازیگری آن دوران بود. در آن دوره نیکی کریمی ستاره سینما بودند و بازیگران سایر هم زیاد قشنگ بودند. خوشگلی اهمیت ویژه‌ای داشت. هرجا که می‌رفتم و فرم پر می‌کردم می‌دانستم که اتفاقی نمی‌افتد چراکه صورت معمولی داشتم و زیبایی آن‌چنانی نداشتم. البته بگویم این شکل تفکرم درست هم بود و برخواسته از احساسات جوانی‌ام نبود.


کارهای کوچکی انجام دادم. مثلا برای اصغرفرهادی در سریال «داستان یک شهر» بازی کردم. در دو تقدیر بازیگر مهمان بودم و نقش دختری را بازی می‌کردم که کارخانه رُب داشت!
با شادروان اکبرخواجویی سریال «برگ‌بار» را شغل کرده بودم و با اصغر توسلی که در آن سررسید در بورس بودند هم همکاری کردم ولی این سریال‌ها آن اتفاقی فقدان که کسی را سرشناس کند. بازیگری را کناره گذاشتم چون به اصطلاح خودم از این آدم‌هایی نیستم که برای کار آویزان کسی باشم یا به هر قیمتی بخواهم پیشه کنم. یک غرور بختیاری داشتم و دارم.


آن زمان مطمئن شده بودم که از آن این پیشه نیستم و مدتی را این‌طور سپری کردم و با خودم می‌گفتم بی‌خیال شو بهنوش‌جان، این پیشه برای تو نیست! ولی از یک طرف هم آلوده سینما شده بودم و دلم می‌خواست هرطوری که شده در سینما باشم.
هرکاری غیر از بازیگری! به قانون کائنات باورداشت آورده بودم که هرچیزی را که خیلی می‌خواهی رهایش کن چراکه اگر از آن تو باشد برمی‌گردد. من در تمام اندیشه و ذهنم بازیگری را کناره گذاشتم و دیگر بهش فکر نکردم. این‌که بسیاری از دوستان بازیگرم می‌گویند احضار توانستن است را قبول ندارم! خیلی جاها خواستن توانستن نیست.

ما چیزهایی را می‌خواهیم که اندازه‌اش نیستیم. یک کمی واقع‌بینی بد نیست. تصویر ذهنی در سایه سعی پژوهنده می‌شود. کتاب‌هایی مانند «راز» و این‌جور چیزها آدم‌ها را به اشتباه انداخته است.

 

اخبار,اخبار فرهنگی,بهنوش بختیاری

 

کلاس‌های عجیب و ناآشنایی راه افتاده که به‌جای این‌که انسان‌ها را واقع‌بین‌تر کند، اعتماد به نفس‌های کاذب می‌آموزند و فقط جسارت و پررویی یادشان می‌دهد. به‌نظرم باید واقع‌بین باشیم، روبرو آینه بایستیم و فیزیک و روح خودمان را ببینیم و بفهمیم با داشته‌هایمان چه چیزهایی مناسبمان است. خلاصه من بازیگری را کنار گذاشتم و فکر کردم که شاید داستان‌هایی در ذهنم باشد که بخواهم به تصویرشان بکشم یا فیلمساز بشوم. پرس‌وجو کردم که برای فیلمساز شدن چطور و از کجا باید شروع کرد.


گفتند باید منشی‌صحنه بشوی چراکه زیاد خوب سینما را یاد می‌گیری. دستیار کارگردان کارهای یدی دارند اما منشی‌صحنه روی صحنه تمرکز کامل دارد و می‌تواند اصول و قواعد کارگردانی را یاد بگیرد. یک روز آقای اصغر نعیمی از دفتر آقای کیانوش عیاری برای سریال «هزاران چشم»، با من تماس گرفتند. آقای نعیمی در آن موعد دستیار کارگردان بود. برای بازی در یک سرنوشت از سریال از من دعوت به‌کار شد.


من به دفترشان رفتم و گفتم اصلا دلم نمی‌خواهد بازی کنم. به من گفت اشتباه نکن این پیشه عیاری است و خیلی با کارهای دیگرت فرق دارد! گفتم حتما این‌طور است ولی بازیگری دیگر هدفم نیست و ترجیح می‌دهم در کناره کیانوش عیاری کار یاد بگیرم. اگر امکانش هست می‌خواهم معاون سه یا دو باشم...


حضور به عنوان بازیگر در سریال کیانوش عیاری برای کسی که تازه‌وارد بوده وسوسه‌انگیز است. شما ریسک بزرگی کردید. چه بسا شما را به عنوان معاون نمی‌خواستند...
بله. کس زمانی‌که جوان است خیلی متوجه موقعیت‌های پیش رویش نمی‌شود. تصمیم‌های بزرگ در اوج جوانی و بلوغ اتفاق می‌افتد.


یعنی اگر آگاهانیدن الان را داشتید همان بازیگری را غنیمت می‌شمردید؟
واقعا این‌طور است. در حال آماده چنین ریسکی نمی‌کردم و در برابر چنین موقعیتی خوف و دلهره داشتم. گفتم که غرور خاص بختیاری مایه می‌شد به هر قیمتی راز تصمیمم بایستم.

 البته بگویم که برخوردهایی هم شده بود که در روحیه‌ام کارایی بد گذاشته بود. زمانی که این تصمیم را گرفتم از حرفه بازیگر دلم شکسته بود.


منظورتان از برخوردها، نگاه بد و درخواست‌هایی است که از بازیگران زن تازه‌وارد دارند؟
بله. متاسفانه باید به روابطی آلوده می‌شدی الی بتوانی حضور داشته باشی! نمی‌خواهم بگویم که بچه پیغمبر بودم ولی این‌طور فقدان که بخواهم برای کار، با کسی روابط عاشقانه یا دوستی داشته باشم.

 هیچ وقت این‌طور نبودم و بابت عزت نفسم خدا را شاکرم. در آن سررسید نترسی خاصی داشتم چراکه چیزی برای از دست دادن نداشتم. بازیگری را الی این حد و اندازه تجربه نکرده بودم که مثلا بگویم این نقش را اگر از دست بدهم برایم سنگین تمام می‌شود.
واقعا از چشمداشت برای یک رخداد خوب و پیکار زیبایی و این‌که به‌خاطرش خودت را در روابطی بیندازی، خسته و دلشکسته شده بودم. البته این را هم بگویم که در آن موعد خیلی فهم واقعیت نداشتم که آقای عیاری کیست و بازی در سریالش چه چیزی ممکن است برای کس رقم بزند.


 اکنون خیلی عیاری شناس شده‌ام چون چهار ماه کنارش بودم. آن موقع خیلی اهمیت موضوع را نفهمیدم و مانند اکنون برایم مهم نبود! به هرحال به اصغر نعیمی گفتم می‌خواهم به عنوان منشی صحنه در کناره عیاری باشم.  گفتند مگر تو کارمنشی صحنه را بلدی؟ گفتم نه ولی حاضرم هرکاری بکنم تا یادش بگیرم. سریعا چندتا از منشی صحنه‌های خوب سینما را به من شناسایی کردند و من چیزهایی از آن‌ها یاد گرفتم. اصغر نعمیمی هم چیزهایی به من یاد عدل و گفت که دیگر همه‌چیز دست خودت است.

 

این‌ها قوانین کار است و دیگر این‌که درون چه چیز در چنته داری و دقت نظرت چقدر بالاست، آموزش بردار نیست و به خودت برمی‌گردد. گفت اگر می‌خواهی فیلمساز بشوی باید بدانی بانو تهمینه میلانی و رخشان ‌بنی‌اعتماد منشی‌ صحنه‌های آقای عیاری بودند. من به عنوان منشی صحنه با صددرصد انرژی‌ام سرکار حاضر شدم.

 

اخبار,اخبار فرهنگی,بهنوش بختیاری

 

در آن زمان منشی ‌صحنه لغایت این اندازه کار راحتی نشده بود که دوربین بردارند و از تمام صحنه‌ها فیلم بگیرند! برای ما افت کلاس داشت و از طرفی هم اجازه نداشتیم فیلم بگیریم! در مدت چهار ماه از عیاری بازیگری و میزان‌سن و روانشناسی صحنه را یاد گرفتم.
هنوز هم می‌گویم که بهترین کارگردان ایران کیانوش عیاری‌ است. ایشان هنر ویژه به خودش را دارد و منحصر به‌فرد است.


عیاری هم خیلی به منشی ‌صحنه‌هایش حساس بودند. خاطرم هست بهشان می‌گفتم شما یک دستیار کارگردان می‌خواهید و دو منشی‌صحنه!
در آن موعد برای این‌که کار لنگ نماند روی دستم، الی آرنج نکاتی را می‌نوشتم الی به محض این‌که سوالی بپرسند ورق‌هایم را نگاه نکنم و تند آستینم را بالا بزنم و جواب‌شان را بدهم.


عیاری کارگردان وسواسی و سخت‌گیری ا‌ست شما هم که بی‌تجربه بودید! هیچ‌وقت بین شما اختلافی قبل نیامد؟
اصلا. گفتم که با صددرصد انرژی‌ام سرصحنه بودم. شب‌ها که خانه می‌آمدم ده‌ها بار برگه‌هایم را به‌عنوان منشی ‌صحنه‌ بازبینی می‌کردم. یک دفترچه دارم که اگر مایل باشید می‌توانم متعلق به عکس بگیرم تا در روزنامه چاپش کنید.


در این دفترچه اشتباهات حقیر هر روزم را می‌نوشتم. اشتباهاتی که چه بسا کسی متوجه‌ هم نشده بود اما می‌نوشتم و با خودم تکرار می‌کردم که فردا دوباره تکرارش نکنم. جوان بودم و سرشار از انرژی و انگیزه!
آقای عیاری هم اگر اشکالی از من می‌دید سرم داد نمی‌کشید و اعتماد به نفسم را نمی‌گرفت اما در «مهمان مامان» که با آقای مهرجویی کار کردم، چندباری سرم عدل کشیدندکه به راستی ازشان ترسیدم. هرچند بعدش می‌گفت مثلا از بچه‌های صحنه عصبانی بودم و فریادش را سر تو کشیدم! ولی آقای عیاری این‌طور نبود. ایشان در خوی ها و انسانیت اسطوره هستند.

 

بعد از پروژه «هزاران چشم» چند کار در سِمت منشی‌ صحنه بودید و با چه کسانی مشارکت کردید؟
بعد متعلق به کار، آوازه‌ام پیچید که منشی‌صحنه احسان هستم. در سینما اگر کارت را صحیح انجام بدهی حتما موفق می‌شوی.
در هر جایگاه و سِمتی که می‌خواهی باش. همه متوجه انرژی بیش از حتماً من شده بودند. سریعا بعد از پروژه آقای عیاری به‌کار دعوت شدم. خاطرم نیست که بخواهم ترتیب‌شان را بگویم. در «مهمان مامان» که در آن زمان شغل زیاد سختی بود، حضور داشتم.
یادم هست یکتا از دستیاران کارگردان هم درگیر کارهای راهبری بود و بخشی از زحمت او هم گردن من افتاده بود. پیشه زیاد دشوار و پربازیگری بود. ناچار بودم بیش از بی گمان انرژی بگذارم. با مهدی صباغ‌زاده پیشه کردم.
با نظم مقدم در سریال «همراز» همکاری کردم. با مسعود آب‌پرور هم چند کار داشتم. با تورج منصوری و کیومرث پوراحمد هم کار کرده‌ام.


اسم‌هایی که گفتید جایگاهی در سینما دارند. به‌نظرم آدم خوش‌شانسی هم هستید!
بله، بخت در حیات مهم است ولی به‌نظرم یک بخش برمی‌گردد به انرژی خوب آدم. این‌که با ناامیدی به‌ مسائل نگاه نکنی. بخت یک مساله ذهنی است اما من اصولا آدم خوش‌شانسی هستم حتی در حیات شخصی‌ام!


از بازیگری به منشی‌صحنه رسیدید و از منشی ‌صحنه بودن به بازیگری! بازگشت‌تان چه زمانی رویداد افتاد؟
در فیلم سینمایی«انتخاب» آقای تورج منصوری، آقای رضا عطاران برای سریال «خانه به دوش» به من زنگ زدند. چند سالی بود که بازیگری را کلا کناره گذاشته بودم. آقای عطاران به من گفتند در سریالم نقشی هستی دارد که انگ خودت است!


یک دختر بانوا است که دماغش را عمل کرده! گفتم من سرکار هستم و نمی‌توانم. گفت اندیشه نمی‌کنم بیش از ده روز پراکنده وقتت را بگیرد. با حامد عنقا که دستیار تورج منصوری بود صحبت کردم. گفت برو چراکه رضا عطاران کارگردان بسیار خوبی‌ است و من کارَت را سپریدن می‌دهم. آقای منصوری هم همین را گفت و از من آهنگ نگران نباشم.


دیگر نگران آن نگاه بد و برخوردهای نازیبا نبودید؟
نه! همه کار قرار بود ده روز پراکنده باشد و خیلی از من وقت نمی‌گرفت و از طرفی هم سریال ماه رمضان بود و سریال‌های مناسبتی خیلی انعکاس داشت. هرچند با یأس رفتم و اندیشه نمی‌کردم اتفاق چندان نکویی هم بیفتد.

 

اخبار,اخبار فرهنگی,بهنوش بختیاری

 

رضا عطاران چطور شما را می‌شناخت؟ با ایشان آشنا بودید؟
چند سنه قبل در سریالی به اسم «بازیگر» با کارگردانی مرحوم رضاصفدری با آقای عطاران همبازی بودم. رضا عطاران نقش همسرم را بازی می‌کرد.
 در آن سریال سه چهار روز اغلب بازی نداشتم. محمود شهریاری و محمد صالح‌علا هم در «بازیگر» بازی می‌کردند. من و رضا عطاران نقش زن و درگذشت کلاهبرداری را داشتیم که کلاس بازیگری زده‌ایم! متعلق به سریال من در ذهن آقای عطاران مانده بودم و برای نقش ژینوس سریال «خانه به دوش» به من زنگ زدند.


انتخاب بازیگرهای آقای عطاران بسیار بامزه است. آدم‌هایی را گزینش می‌کنند که به واقعیت تهمت کاراکتر و نقش هستند. در سریال بیست و شش قسمتی، من ده روز پراکنده شغل کردم. قرار بود که ژینوس «خانه به دوش» دختر متکبر و افاده‌ای باشد.
فیلمنامه نکویی بود و فکر کنم متنش را آقای اصغرفرهادی نوشته بود و اسمش را به عنوان نویسنده نزده بود! وقتی متن را خواندم یک چیزش با عقل جور در نمی‌آمد. به رضا عطاران گفتم آقای عطاران مگر ژینوس یک تک‌دختر مرفه نیست چرا باید این اندازه عقده داشته باشد؟ آقای عطاران گفت حرفت صحیح است.


 این نگاه ریزبین را از آقای عیاری یاد گرفته بودم. این‌که همه‌چیز را کلیشه‌ای نگاه نکنم. خاطرم هست که آقای عیاری یک سرنوشت از سریال را فیلمبرداری کردند اما کلا آن را بعید ریختند چراکه به نظرشان درنیامده بود. به این انگیزه که منزل کس فقیر این شکل گچبری ندارد! چکیده به آقای عطاران توصیه عدل و ایشان هم قبول کرد.


ژینوس را کوشش کردم یک دختر ساده بازی کنم چراکه معتقد بودم دختری که در یک خانواده سطح زیر است و برای حیات خوب دست و پا می‌زند، گیروگور روانی‌اش بیش‌تر است. دختری که چشم مفتوح کرده همه امکانات را دور و برش داشته چرا باید کمپلکس روانی داشته باشد؟

بعد از فرجام «خانه به دوش» خیلی به من زنگ زدند و من نمی‌دانستم دلیلش چیست. بعدا فهمیدم سریال خیلی در ملت دیده شده و انعکاس داشته است. در آن موعد حتی در روزنامه‌ها و مجلات اسمم را به عنوان بازیگر نزده بودند.

 به راستی برایم مهم نبود و افسرده هم نشدم چراکه اندیشه نمی‌کردم بخواهم پیوستگی بدهم. اکنون که می‌بینم خیلی‌ها راز تیتراژ و اسم‌شان دعوا می‌کنند برایم خنده‌دار است. از همان نخست برایم مهم فقدان و الان هم اهمیت ندارد. بعد از تجربه مشارکت با عطاران، آقای مدیری به من زنگ زد و نمی‌دانم چه شد که ما بازیگر طنز شدیم! در مخیله‌ام نمی‌گنجید که بازیگر طنز باشم.

یعنی می‌خواهید بگویید ورود به گستره کمدی خودخواسته نبوده و اتفاقاتی دست به دست هم دیتا الی بهنوش بختیاری به بازیگر کمدی تبدیل شود؟
بله. خودخواسته نبود و من در خودم این پتانسیل را کشف نکرده بودم. رضاعطاران و مهران مدیری این را در من کشف کردند و به درستی هم از حضورم بهره‌گیری شد. مخصوصا در سریال «شب‌های برره» و «جایزه بزرگ».

 

این سریال‌ها برای من پرشی برپایی کردند و راه زندگی‌ام را تغییر دادند. هیچ‌چیز حیات من خودخواسته نبوده، غیر از منشی‌ صحنه شدنم که به شدت هم رویش مصمم بودم.

 

اخبار,اخبار فرهنگی,بهنوش بختیاری


در ایران اگر به عنوان بازیگر طنز شناخته شوید، خیلی سخت است که برای نقش‌های جدی بهتان اعتماد کنند و سراغ‌تان بیایند. برای شکستن این کلیشه تلاشی کردید؟
خیلی سعی کردم. پارسال سه‌، چهار تئاتر را پشت راز هم بازی کردم لغایت این تصویر را بشکنم. هرکس هم که تئاترهایم را می‌دید، خوشش می‌آمد و تعریف می‌کرد.

 بچه‌های تئاتر هم نسبت به من گارد نگرفتند چون می‌دیدند صدایش را دارم، جنبش روی صحنه‌ام درست است و اعتماد به نفس نکویی دارم. مصاحبه‌ای از من نبوده که درش نگفته باشم من پیشه جدی را دوست ندارم.

نه الزاما جدی، حتی کار متفاوت با نقش‌هایی که لغایت به حال بازی کرده‌ام. هرچند نباید فراموش نماییم این‌جا ایران است و در هر قالبی جا بیفتی محکومی در آن بمانی. مثلا خانم جنیفر آنیستون به نظرم ستاره کمدی است و سال‌ها سریال «فرندز» را روی آنتن داشته؛ فکر کنید اگر همین بانو در ایران بود کسی سراغش را می‌رفت؟
 امکان نداشت! ولی همین خانم فیلم‌های جدی زیاد بازی کرده است. اخیرا فیلمی بازی کرده که دخترش را از دست داده و مرض اعصاب و روان دارد. من با رویت فیلم به راستی حسرت خوردم. گفتم ایشان هم چهره شیرین و بامزه دارد و جزو کمدین‌های خوب آمریکاست، چرا در ایران کسی چنین ریسکی نمی‌کند؟

در باره بازیگران جدی‌مان هم همین‌طور است چرا مثلا هنگامه قاضیانی نباید کمدی بازی کند؟ به‌نظرم این رفتارها قصاص پیش از جنایت است! شما بهنوش بختیاری را دعوت کن و اگر خوب نبود کنارش بگذار!
سه سکانس فیلمبرداری کنند متوجه می‌شوند که من خوبم یا نه. چند ماه ماضی در یک فیلم سهیل بیرقی بازی کردم که آقای رضاکاهانی رایزن کارگردان بود. کاهانی به من گفت افرادی مثل شما در چهره‌شان تلخی ویژه‌ای است که می‌توانند کمدی را این‌قدر خوب بازی کنند.

افرادی که در یک قالب کلیشه می‌شوند برای شکستن این تصویر، دلیل بیش‌تری دارند؟
بله، کاملا این‌طور است ولی متاسفانه اجازه نمی‌دهند.


نقدی که بر شما وارد است این است که در دوره‌ای زیاد فعال بودید و گزینشی عمل نمی‌کردید. شما برای قبول یا عدم قبول و ورود به یک پروژه چه چیز برایتان معیار است؟
خیلی چیزها! در دو سال پسین فیلمنامه و کارگردان برایم مهم شده است!


پس قبول دارید که زمانی گزینشی عمل نمی‌کردید؟
نه! برای این‌که می‌دیدم انتخاب بازیگران چه شکلی است و می‌دانستم که این رخداد برای من نمی‌افتد. می‌دانستم این‌جا ایران است و شکستن این قالب پیشه راحتی نیست. الان که به گذشته اندیشه می‌کنم، می‌بینم مسیر واقعیت را برگزیدن کردم.


 اگر لازم باشد الان بازیگری را کنار می‌گذارم و ترسی از این اتفاق ندارم. اگر این‌طور رفتار نکرده بودم فید شده بودم. در کارنامه‌ام صدوپنجاه پروژه در سینما و تلویزیون اتمام داده‌ام!
آقای بیژن بیرنگ یک روز به من گفت درون حرفه‌ایِ این‌کار هستی چون از این مسیر داری حیات می‌کنی و زندگی‌ات را می‌چرخانی!
 من اغلب از این‌که در خانه باشم راز فیلبرداری بودم و آن‌جا کبیر شده‌ام. صد و پنجاه‌ شغل مختصر نیست! به این معتقدم هرکاری برای درون یک تجربه تازه است و داخل در هرکاری پخته‌تر از قبل می‌شوی. اگر این‌طور شغل نمی‌کردم مطمئنم اکنون بهنوش بختیاری هستی نداشت.

 

اخبار,اخبار فرهنگی,بهنوش بختیاری


ماندن و حضور داشتن را به چشمداشت برای یک رخداد خوب ترجیح دادید؟
کاملا. الان دانستن می‌کنم آن رویداد خوب کم‌کم دارد برایم قبل می‌آید. برای سال جاری چند پیشه متفاوت سپریدن دادم. در آن سررسید دغدغه مالی هم برایم وجود داشت. مثلا در سنه گذشته من شش چک برگشتی از شش تهیه‌کننده سینما داشتم که به هیچ‌جا هم نرسید! بازیگران زیاد بی‌سروصاحب در سینما هستند و پول‌شان داده نمی‌شود!

خب تمام این‌ها را کناره هم بگذارم، می‌بینم راه حقیقت رفته‌ام. مدتی پیشه کردم الی دیگر دغدغه مالی نداشته باشم و الان گزینشی گزینش می‌کنم.


بسیاری از بازیگران جستار مالی برایشان مهم است. مثلا راز فیلمی آماده می‌شوند صرفا برای این‌که دستمزدش خوب است. با این حرف‌هایی که زدید معلوم می‌شود دغدغه مالی باعث پرکاری‌تان بوده است؟
یک بخش ماجرا این بود که اگر در یک دوره غایب می‌شدم و خودم را نشانه نمی‌دادم، تند فراموش می‌شدم ولی بخش سایر کاملا سوژه مالی بود! در ارتباط با شخصیت خودم می‌گویم مثلا شاید خانم نیکی کریمی مانند من فکر نکند.


 نمی‌گویم شکل نگاهم صحیح است ولی به هر حال طریق من بوده است. قطعا کارهایی بوده که صرفا جهت دلیل مالی سراغ‌شان رفته‌ام؛ این‌که پولی بگیرم و تمام! کل بازیگران این شکلی پیشه کرده‌اند. چه بسا شمار انگشت‌ چندی این شغل را نکرده باشند.
 به‌نظرم ویژه ایران هم نیست. می‌بینید که رابرت دنیرو هم شدنی است دو سکانس در یک فیلم حضور پیدا کرده باشد. من در این یک سنه تازه به جرات می‌گویم سی تله‌فیلم را رد کردم. همه فیلم‌ها و سریال‌های کمدی که ساخته می‌شود اول فیلمنامه‌اش در منزل من است! اگر قبول نکنم سراغ کسان دیگری می‌روند.


شاید ملت ندانند که من هم از این کارهای عجیب و ناآشنا می‌کنم (می‌خندد). در این یک سال سراغ پروژهایی رفتم که چیزی به من اضافه می‌کند. مثلا اگر سفیر محیط زیست هستم ترجیح دادم فیلمی بازی کنم که در همین راستا باشد نه یک فیلم دختر و پسری با یک کارگردان سطح پایین!
درخواست وکیل ملکی با مشاوره رایگان
خرید منزل در تهران از 350 میلیون تومان


الان به چشمداشت آن رخداد نشسته‌ام اگر بیفتد که خوشحال می‌شوم ولی اگر نیفتد من چاله‌ام را از نظر مالی پرکردم و نگرانی و دغدغه‌اش را ندارم که به‌خاطرش حاضر باشم سر هر کاری بروم! همان فیلم‌ها مایه شد که من فید نشوم و به کارها و فعالیت‌های دیگر وارد شوم.
 این‌که می‌گویم دغدغه مالی ندارم به این معنی نیست که حسابی وضعم خوب است! نه، من در همین اندازه که حیات آبرومندانه‌ای داشته باشم برایم کافی است.

در یک دوره‌ای بسیار نگران پول بودم و ناچار بودم بسیار کار کنم که با هستی تهیه‌کنندگان بد حساب و زمان طولانی که از داخل شغل می‌کشند باید هم نگران می‌بودم.
دوستانی دارم که با هم کارمان را آغاز کردیم ولی الان او در منزل نشسته و بیماری افسرگی گرفته چراکه عاشق بازیگری است و نتوانسته به خواسته‌اش برسد. این‌ها را که می‌بینم فکر می‌کنم بشر در ابعاد من، اشتباه عمل نکرده است.


بسیاری از کارگردانان برای متن‌های معمولی و برخی مواقع بدشان سراغ بازیگران مطرح طنز می‌روند و استدلال‌ می‌کنند که مثلا بهنوش بختیاری با بداهه و طاقت خودش این نقش را بامزه از آب در می‌آورد. این نگاه اذیت‌تان نمی‌کند؟
خیلی زیاد! بارها شده که گفتم ای‌کاش من هم بتوانم مانند آدم دیالوگم را بگویم و همان نقشی که برایم تألیف شده را بازی کنم. خسته شدم از این‌که سر هر کاری که رفتم چشمداشت دارند انرژی مضاعف بگذارم و برای متن کاری بکنم!


خیلی از سریال‌ها بوده که هیچ‌کدام از دیالوگ‌هایش را نگفتم. این شکل کار، انرژی بسیاری از من می‌گیرد. این‌که شب پس از کار، به‌جای این‌که بخوابم و استراحت کنم می‌نشینم و برای متن فردا اندیشه می‌کنم که چه پیشه بکنم لغایت کاراکترم بهتر و جذاب باشد!

خیلی وقت‌ها می‌بینم مؤلف کار، هیچ شباهتی به نویسنده ندارد! چند دست نویس نوشته تا پولی بگیرد و برود!
خیلی از نویسنده‌ها، به فیلمنامه شکل کیهان بچه‌های قدیم یا حتی بدتر نگاه می‌کنند و تصویر ذهنی کارگردانان این متن‌ها، این است که بهنوش می‌آید و چیزهای بامزه به متن اضافه می‌کند. چرا من نباید سرکاری بروم که چیزهایی به من اضافه شود؟ این گرد از مواردی است که زیاد خسته‌ام کرده است.


یک تقسیم از پرکاری شما مربوط می‌شد به حضورتان در فیلم‌ها و سریال‌ها و بخش دیگرش این است که شما در عرصه‌های مختلفی چون روزنامه ها و مد و کارهای خیریه فعال بوده‌اید! چطور این کل کار و جنبش را مدیریت می‌کنید و وقت این همه پیشه را از کجا می‌آوردید؟
خیلی‌ها این سوال را از من می‌پرسند! من بیش‌فعالم و انرژی زیادی دارم. چه بسا باورتان نشود شب که خانه می‌روم بعد از این همه فعالیت بازهم راه می‌روم و مغزم مشابه ساعت شغل می‌کند. البته بهاره رهنما روی دست من زده است.
همیشه می‌گویم اگر به من و بهاره یک مسئولیت در دولت می‌دادند اتفاق‌های نکوداشتن می‌افتاد (می‌خندد). من الان سهامدار برند پاندورا هستم که کارش تولیدکیف و کفش چرم است. این یک برند کاملا ایرانی است.

 

اخبار,اخبار فرهنگی,بهنوش بختیاری


شما ظاهرا مدل بِرندتان هم هستید! این کار برای فروش بیش‌تر است؟
نه، مدل‌شان نیستم چون استانداردهای مدل شدن را ندارم. اگر در صفحه پاندورا بروید می‌بیند که مدل‌های خودشان را دارند. کسانی که استایل مدلینگ را دارند و حرفه‌ای در این گویه تکاپو می‌کنند و کسب درآمد دارند.


من چون بازیگرم و ملت مرا می‌شناسند،کمک‌شان می‌کنم. با محصولات عکس می‌گیرم و بی گمان این عکس‌ها نمی‌تواند معمولی باشد و باید رنگ و لعاب داشته باشد. هیچ‌وقت به خودم اجازه نمی‌دهم در این پیشه ورود کنم چون مدلینگ حرفه حرمت‌دار و سختی است. پاندورا فرآورده من است و دارم سعی می‌کنم الی بهتر بفروشد!
 حتی اگر بازیگر هم نبودم برای دیده شدنش کوشش می‌کردم. در روزنامه ها هم پیشه می‌کنم. دلیلش هم این است که بخشی از وجودم به شدت کتاب‌خوان است. در اینستاگرام یک کمپین کتابخوانی هم زده‌ایم.


رنج بی‌فرهنگی را در این مملکت زیاد دیدم و خودم هم رنجش را زیاد کشیدم! چرا حالا که کائنات دست به هم دیتا و کس معروفی شده‌ام در راه ترویج این کارها متعلق به استفاده نکنم؟ چه بسا همین سعی در حیات یک تن کارایی بگذارد. همین برایم کافی است! این‌که پیروان و طرفدارانم الان در کمپین کتابخوانی هستند و کتاب رد و بدل می‌کنند؛

همه‌شان یادبود ها پرفروش سال 1394 را خوانده‌اند. ما با هم دسته‌جمعی کلاس زبان انگلیسی ثبت‌نام کردیم و کلاس می‌رویم. برای ترنس‌ها کوشش کردم قدم‌های مثبت بردارم. به‌جایی نرسیدم اما تلاشم را کردم. خیلی‌ها نمی‌دانستند ترنس چیست!


ترنس را با همجنس‌گرا اشتباه می‌گرفتند. لغایت چند وقت پیش که در شبکه‌های اجتماعی کلمه ترنس را می‌نوشتم همه کلی دشنام زیر مطلب برایم می‌گذاشتند ولی سعی کردم به آن‌ها بگویم که ترنس قضیه‌اش با همجنس‌گرا و انحرافات جنسی سایر فرق دارد.
 اگر در یک جایی دارند برای یک جوان زندانی که دربایستن به پول دارد، تکاپو می‌کنند چرا من نباید باشم؟ اکنون که اگر اسمش این است که بهنوش بختیاری همه جا هست ایرادی ندارد، بگذار بگویند. من در جای اشتباهی که نیستم!


البته چنین فعالیت‌هایی برای ستاره‌ها و کسان سرشناس حالت تبلیغاتی و نمایشی هم دارد. به‌نظرم نمی‌توان از این بُعدش غافل بود...
هر دو دسته مهم است. در تمام دنیا هم تمام کسان معروف و استار این کار را می‌کنند. از آنجلینا جولی گرفته تا سرکار خانم دنیا معینی!

یک بخشش همین بُعد نمایشی است که با به کارگیری این محبوبیت دست به کار خیر می‌شوند و اعلام می‌کنند که من هستم و اتمام می‌دهم اما این لغایت یک مدتی پاسخ می‌دهد. اگر واقعا اهلش نباشی و به آن اعتقاد نداشته باشی کنارش می‌گذاری.
از زمانی که به این حرفه وارد شدم به این معروف بودم که در تمام کارهای خیر حضور دارم. اگر برایم مهم نبود و رُل بازی می‌کردم کنارش می‌گذاشتم ولی اکنون دلم نمی‌آید یکتا از این فعالیت‌ها را ساحل بگذارم.


چند وقت پیش که برای کودکان کار دورهم جمع شده بودیم از انتها دلم برای این بچه‌ها اشک می‌ریختم. یکتا از اشکالاتی که در من وجود دارد این است که من بسیار آدم دل‌رحمی هستم. من حتی اگر بازیگر هم نمی‌شدم مطمئن باشید از سردمداران امور خیریه بودم. برای خویش من گزاردن به این کار هم جنبه نمایشی دارد و هم شغل دلی است.

 

اخبار,اخبار فرهنگی,بهنوش بختیاری

 

شما آدم محبوبی هستید و یکی از ملاک‌های این محبوبیت شمار دنبال‌کنند‌ه‌ها در فضای مجازی است. شایعه شده که تعداد این دنبال‌کننده‌ها غیرواقعی ا‌ست و سایت‌ها و افرادی هستند که کارشان خرید و فروش دنبال‌کننده است. شما هم دنبال‌کننده خریده‌اید؟!
شما بروید در پیج سوپراستارهای جهان، چهل یا پنجاه میلیون تن دنبال‌کننده دارند.


خب آن‌ها سوپراستار جهانی هستند ما که سوپراستار جهانی نداریم!
من دو میلیون و سیصد هزار دنبال‌کننده دارم. مرا همه ایران می‌شناسند. هرکس اینستاگرام دستش بگیرد بی درنگ در پیج ما می‌آید. مرا در روستاها هم می‌شناسند.
ممکن است یک سوپراستار سینما به یک روستا برود و کسی نشناسندش اما مرا می‌شناسند. اتفاقا به نظر من این تعداد خیلی کم است. این چیزی که می‌گویم حمل بر تعریف نیست؛ ماه‌شهر رفته بودم، ده‌هزار نفر به استقبالم آمدند.


کنترل جمعیت از دست پلیس خارج شده بود. شهرهایی رفته‌ام که پلیس از من خواسته الی شهر را ترک کنم. پسینیان سفرم در رشت، شهربانی آمد و رسما پاراگراف (لاتین) و بساط ما را تعطیل کرد و گفت شهر بهم ریخته است و از ما اراده برویم. ارتباطم با مردم خالص است و مردم هم متوجه این نکته می‌شوند. با توجه به این اتفاقات که بابتش خدا را شاکرم، این تعداد دنبال‌کننده خیلی هم ناچیز است!


در مورد شمار دنبال‌کننده‌ها با امیر تتلو هم بحث داشتید، داستان از چه قرار بود؟
ایشان دعوا را مسیر انداختند. موضوع این‌قدر بچه‌گانه است که ترجیح می‌دهم در موردش حرف نزنم. من آقای تتلو را  بسیار برادر داشتم چون موسیقی را برادر دارم و خودم سال‌هاست که کلاس آواز می‌روم و یگانه از طرفدارانش بودم.
سر قضیه مرتضی پاشایی که تتلو گفته بود اصلا ایشان را نمی شناختم، ملت داشتند بهش دشنام می‌دادند که چرا در ارتباط با امپراطور ما صحبت می‌کنی و ای‌کاش تو به‌جای مرتضی می‌مردی! من خیلی غمگین شدم.


اصلا آقای پاشایی خواننده خوب و عزیز دل همه ما بودند ولی چرا به تتلو دشنام می‌دهیم؟ از ایشان پدافند کردم و نگران بودم تعرفه مدیریت پیج اینستاگرام که هر لحظه به من یادآوری بدهند که یک شمار جوان دنباله‌رو شما هستند و چرا از ایشان دفاع می‌کنید. در آن مقطع کلی دشنام خوردم که چرا از این کس دفاع کردم چراکه ایشان هنرمند نیستند و چرا در ردیف هنرمندان قرارش دادم! ایشان از من سپاسگزاری کردند و گفتند در بین هنرمندان تنها شما از من پدافند کردید. این قضیه گذشت.


در یک دوره دنبال‌کننده‌های من خیلی بسیار شد. بازیگری هستم که مردم دوستم دارند و در موردش ادعا دارم، چون می‌بینم. اصلا چرا نباید تعداد دنبال‌کننده‌های من بسیار شود؟ در تمام زمینه‌ها تکاپو دارم و جناب آقای تتلو فقط در زمینه اینستاگرام تکاپو دارد. خیلی طبیعی ا‌ست که شمار دنبال‌کننده‌هایم بیشتر باشد.
 اخیر به نظرم این شمار کم، یک دلیلش حسودی است. خیلی‌ها کوشش کردند مرا زمین بزنند بدون این‌که آزارم به کسی رسیده باشد. چند وقت قبل جایی رفتم که تعدادی از همکاران بودند. این کسان پاسخ سلامم را ندادند. خیلی برایم خنده‌دار بود. پیش خودم گفتم الهی بمیرم حسادت است و امیدوارم خدا برای همه بخواهد.


 ملت می‌فهمند چه کسی با داخل روراست است. یکتا از وحشتناک‌ترین خصلت‌های دوربین این است که کل چیز را در مورد کس لو می‌دهد. مردم بازی کسی را نمی‌خورند. خلاصه آقای تتلو تهمت زدند که دنبال‌کننده‌هایم را خریده‌ام. من هم در جواب‌شان گفتم خرید دنبال‌کننده وجود دارد ولی در حد پنجاه هزارتا نه در این ابعاد و اندازه! اگر این امکان هستی داشت که کل می‌خریدند. مگر اتفاق سکرتی ا‌ست که کسی از آن تازه نداشته باشد؟ آقای تتلو نفهمیدند که کلا قضیه‌ام با ایشان فرق دارد.


 من یک زن متاهل هستم، بازیگرم، سنم و سابقه‌ام از ایشان بیشتر است و کل مردم مرا می‌شناسند. امیر تتلو فعالیتش محدود به همین شبکه اینستاگرام است. خب خیلی مسخره است که فکر می‌کند در این حوزه امپراتوری داشته است!

 

اخبار,اخبار فرهنگی,بهنوش بختیاری

 

برگردیم به بهنوش بختیاری. به عشق بازیگری و تئاتر وارد دامنه تصویر شدید و پس مدتی منشی صحنه بودید الی بتوانید فیلمساز شوید و مجدد برگشتید به بازیگری... اکنون که جایگاه‌تان تثبیت شده هنوز منظور فیلمسازی دارید؟
نه، سررسید گذشت و فهمیدم به کارگردانی علاقه ندارم. عاشق مستندسازی هستم که آن هم مستلزم وقت بسیار است. یک روز هم وارد این دامنه می‌شوم. دائم دلم می‌خواسته الی دردهایی را که به چشمم می‌بینم تصویر کنم.


 الان دارم کارهایی می‌کنم که دائم به آن‌ها علاقه داشته‌ام. داشتن یک کار و جنبش اقتصادی را در کنار کار بازیگری دائم همنشین داشته‌ام. فشن، لباس، کتاب، گاهنامه و کارهای خیریه دائم برایم جذاب بوده است. فیلمسازی هیچ‌وقت جذبم نکرد چون در ایران فیلم تشکیل زیاد سخت است. وقتی می‌بینم کسی فیلمی را ساخته، اندیشه می‌کنم پیشه فرابشری کرده است. چند روز پیش با آقای علیرضا امینی گفتگو می‌کردم و به ایشان گفتم تبریک می‌گویم که توانستید فیلمی بسازید و آن را به اکران برسانید! فیلم برپایی در ایران به راستی مشکل است.
فعالیت‌هایی مشابه موسیقی در ذهنم هست که دوست دارم تجربه کنم. مثلا همیشه می‌گویم ای‌کاش کنسرت خانم‌ها اغلب بود. سال‌هاست در زمینه آواز تکاپو می‌کنم و برادر دارم یک روز بتوانم بخوانم. تمام چیزهایی را که اخ دارم دنبال می‌کنم و از هیچ چیزی هم نمی‌ترسم. برادر دارم زندگی‌ام امضای خودش را داشته باشد. برادر دارم کسی پروبال رویاهایم را نچیند چون تمام وجودم برای کائنات و هم وطنانم خیر است.

 

اخبار,اخبار فرهنگی,بهنوش بختیاری

 

«محله گل و بلبل» هم در مسیر کار شما تجربه جدید دیگری است. چطور سر از این برنامه درآوردید؟
بهنوش بختیاری است سایر (می‌خندد). درباره حضور در «محله گل و بلبل» یک ماه اندیشه کردم. گرد از کارهایی بود که نه به‌خاطر پول رفتم و نه این‌که وقتم را پر کنم. من سرشلوغ نمی‌دانستم چطور می‌خواهم این یکی را با کارهای دیگرم تنظیم کنم.  همه می‌دانند چقدر کودکان را اخ دارم. تا به‌حال شغل کودک اتمام نداده بودم. خیلی وقت‌ها مادرها به من می‌گفتند بچه‌ام درون را خیلی همنشین دارد. دلیلش را نمی‌دانستم. حضور در این برنامه یک دلیلش علاقه به بچه‌ها بود و انگیزه دیگرش این بود که وقتی فیلمنامه این پیشه را می‌خواندم سرتاسرش آموزش فرهنگ و نظافت بود.


معتقدم عموپورنگ در ابعاد کارش، به درستی قدم برداشته و برند نکویی در گستره کودک دارد. وقتی فیلمنامه «محله گل و بلبل» را می‌خواندم دیدم این شغل نسبت به بسیاری از فیلم‌ها شرف دارد. در این برنامه چیزهای مثبتی به دودمان بعدی تعلیم می‌دهد.
در این برنامه توانایی نه گفتن، فرهنگ معذرت‌ خواهی و کتابخوانی و مثبت‌ اندیشی و خیلی چیزهای دیگر را به بچه‌ها یاد می‌دهیم. به نظرم بیست سنه پیش باید این برنامه ساخته می‌شد و خیلی دیر اقدام کردند. از طرفی فکر می‌کردم مگر ما اکبر عبدی را از زمان «بازم مدرسه‌ام دیر شد» نمی‌شناختیم؟ خب بعد چه اشکالی دارد که من هم به این پهنه ورود کنم؟ باید دودمان بعدی را بشناسم. نسل بعدی هم مرا نمی‌شناسد.

 

اخبار,اخبار فرهنگی,بهنوش بختیاری

 

الان هرجا که می‌روم بچه‌ها مرا با اسم بانو چمنی می‌شناسند. همان‌طور که در موعد من بانو الهه رضایی و جهان خامنه اسطوره و الگوی من بودند و به حرف‌هایشان گوش می‌کردم، اکنون این سربلندی نصیب من شده تا بچه‌ها به حرفم گوش کنند. مثلا وقتی درباره تغذیه تندرست با آن‌ها گفتگو می‌کنم و بچه‌ها به حرفم گوش می‌دهند، مادرشان می‌گوید مثلا بچه من سبزی ها نمی‌خورد و الان دارد این پیشه را سپریدن می‌دهد. دستت درد نکند که به بچه من فهماندی عقل تندرست در تن تندرست است.


خوشحال می‌شوم. ما کی این سوژه را فهمیدیم؟ وقتی چهل سالمان شد و خیلی چیزها را باختیم! ما چوب بی‌فرهنگی‌ و ناآگاهی‌مان را می‌خوریم. برایم مهم نیست که کسی بگوید بهنوش بختیاری در حوزه کودک هم فعالیت کرد. شغل کودک نظافت و شرف خودش را دارد و در هیچ جای دنیا هم این‌کار بی‌ارزش نیست و خیلی از سوپراستارهای گیتی پیشه کودک سپریدن می‌دهند. من دنباله‌روی کسی نیستم، در هر مقطعی کاری را سپریدن دادم که دوستش داشتم و با ایمان قلبی سراغش رفتم.

 

  • aram212 kala

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی